مشکل آشوب این روزها

ساخت وبلاگ

همه و همه شاید آشوب ها و تجمع بعلاوه  ... این روزها و شب های اکثرا شهرها و آبادایهای این کشور پهناور  که به کشت و کشتار هم منجر شده است بوده و هستیم ،   حرف و حدیث ، تحلیل و تفسیر ، وصل نمودن به اینجا و آنجا ،  و ... و ... و ... هم که مد روز و گزارشات میباشد . بیایم نگاه ظاهراً بی غرض و مرض  ذیل را هم چندین بار بخوانیم بگمانم دور از واقعیت در حقیت نیست :

سال هشتاد و هشت نفهمیدیم، محض رضای خدا الآن بفهمیم! « منتصب  به قلم محمدرضا زائری  »
سال هشتاد و هشت رویه ی آشفتگی ها سیاسی بود و الآن رویه ی اقتصادی دارد اما متن و بطن آشفتگی و لایه زیرینش تعارض های اجتماعی است.
اشتباه جبهه انقلاب در سال هشتاد و هشت این بود که با تحلیل سطحی به سراغ مشکلات سیاسی رفت و دائم از عدم وقوع تقلب در انتخابات سخن گفت در حالی که اصل و ریشه مشکل این نبود.
تو را به خدا عمیق تر باشید!
ما چون فکر کردیم مشکل سیاسی است در طول این سالها به جای ترمیم آسیب های اجتماعی دائم روی فتنه و نهم دی تمرکز کردیم و نتیجه اش را دیدیم!
 الآن هم چون تصورمان از علل مشکلات غلط است و تصور اقتصادی بودن ریشه بحران را داریم فکر می کنیم با تکذیب گران شدن بنزین یا اعلام کاهش قیمت تخم مرغ اوضاع آرام می شود!
مثل این که یک جوان به خاطر این که ازدواج نکرده و شغل و پول ندارد ناراحت باشد و به کت و شلوار پدرش پیله کند و پدر به جای درک ریشه ناآرامی او ساعتها در باره کت و شلوارش توضیح بدهد!
 اکنون هم اصل مشکل جامعه نه سیاسی است و نه اقتصادی بلکه تعارض های اجتماعی فضای بروز بحرانی را ایجاد کرده که از سالها قبل پیش بینی و به صراحت اعلام شده بود و غده چرکین مشکلات اجتماعی با نیشتر سیاست یا اقتصاد سرباز کرده!
مشکل پرسشهای بی جواب مردم است؛ از گم شدن مجسمه ها در تهران تا اسیدپاشی در اصفهان و شایعه جاسوسی دختر فلان و دزدی برادر بهمان و این قدر هم به مردم دروغ گفته ایم که دیگر تکذیب و تایید هایمان را هم باور نمی کنند!
مشکل جوک هایی است که صاف توی روی مردم گفته ایم، مثل خواب آلودگی سعید مرتضوی موقع امضای چک بابک زنجانی!
مشکل گسلها و شکافهای اجتماعی ست و احساس تحقیر فراگیر که در لایه های مختلف مردم احساس می شود. 
مشکل تبعیض است، وگرنه صرف نداشتن و نخوردن باعث آشوب نمی شود، وقتی همه مثل هم باشند و شخص گرسنه ببیند که فرزند رییس جمهور هم شغل ندارد و دختر وزیر هم با جهیزیه ساده و مختصر به خانه بخت می رود!
مشکل وهن عقل و تخصص در اداره کشور و بی اعتنایی به نظر نخبگان است وگرنه سالهاست جامعه شناسان دارند نسبت به شرایط بحرانی کشور هشدار می دهند!
مشکل این است که تراکم خشونت و عصبانیت را دیدیم ولی تا از اسلام رحمانی سخن به میان آمد دهان ها را بستیم!
مشکل خطبه های جمعه امثال آقای موحدی کرمانی و جنتی است.
مشکل فاصله طبقاتی است، و اوضاع تأسف بار صداوسیما، مشکل تضییع حقوق زندانی هاست، مشکل غیبت بخش عمده ای از مردم در نقش آفرینی مؤثر و عدم حضورشان در رسانه ملی است و نقش مخرب آگهی های بازرگانی ، مشکل ویژه خواری و پارتی بازی ، عدم گردش نخبگان و چسبیدن مسؤولان نسل اول و دوم به مناصب مختلف ، تصمیم گیری های بی ربط و سخنرانی های ابلهانه بعضی از مسؤولان، دروغ هایی که در عرصه های مختلف به مردم گفته شده، تمرکز بر موضوعات ظاهری چون حجاب یا بزرگداشت کورش و غفلت از ریشه ها و موضوعات اساسی چون عدالت و آزادی اندیشه و آزادی بیان ، ریاکاری ها و تظاهرها، سوء استفاده ها و اختلاس ها و ظلم و ستم به طبقات محروم و فرودست است. 

ب . ن :  

در این روز و شب های پر التهاب 

ز آشوب و اغتشاش این مرز و بوم 

بیاد گل آقای تیز بین  

که نقاشی کرد تصویر ذیل را

نوشتن گر آید ، خواندن در نیآید 

آشیانه ی عشق...
ما را در سایت آشیانه ی عشق دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 4ashianeheeshgh5 بازدید : 208 تاريخ : شنبه 16 دی 1396 ساعت: 23:51